سید محمدمهدی موسوی، کارشناس صنعت بیمه: رایجترین اشتباه درباره بیمههای زندگی چیست؟
سید محمدمهدی موسوی، کارشناس صنعت بیمه در خصوص رایجترین اشتباه درباره بیمههای زندگی توضیحاتی ارائه داد.
به گزارش فرکانس بیمه، سید محمدمهدی موسوی، کارشناس صنعت بیمه در اتاق صنعت بیمه اظهار کرد: عموما با این نوع قضاوت و یا تبلیغ مواجه میشویم که بیمههای زندگی میتوانند جایگزین تأمیناجتماعی شوند.
علت اصلی این اشتباه عدم توجه به این مطلب است که اصولا تأمیناجتماعی با تمرکز بر حمایت از اقشار ضعیف و متوسط که عموما کارگر هستند شکل گرفته ولی بیمههای زندگی چنین نیست. بعنوان مثال اگر شخصی یک هفته پس از شروع پرداخت حق بیمه، در اثر حادثه ناشی از کار فوت کند؛ خانواده متوفی به همان اندازه و کیفیت بازماندگان یک فرد با ۲۰ سال سابقه، خدمات دریافت میکنند.
بیمههای بازرگانی با صندوق های اجتماعی تفاوت ذاتی دارند. در بیمههای بازرگانی، بیمه نوعی قرارداد است که شفافیت و حسن نیت همواره در آن جاری و ساری است. اما خدمات سازمان تأمیناجتماعی ذیل قانون کار تعریف شده و اجباری است.
کارفرما حتی در صورت مخالفت کارگر باید وی را بیمه کند، حتی رضایت و امضای کارگر نیز اعتباری ندارد. به نوعی تأمین اجتماعی ابزاری برای تحقق مسئولیت دولت در ایجاد رفاه عمومی است.
از دیگر تفاوتها، برقراری مستمری تأمیناجتماعی در بازههای زمانی غیر پیوسته است. بدین معنی که چنانچه سالها پس از فوت شخص و حتی همسر وی، هرکدام از فرزندان در اثر طلاق و یا هر علت دیگری بیسرپرست گردد؛ آن مستمری مجددا برای وی برقرار میگردد.
به همین دلائل است که در بین شاخصههای توسعه اجتماعی در جوامع در حال توسعه، تأمیناجتماعی و دیگر صندوقهای اجتماعی جایگاه به مراتب بالاتری دارند تا بیمههای زندگی
بنابراین منطقی است که دولت بجای واگذاری این امر به شرکتهای بیمه، خودش آن را هدایت کند. تغییر قوانین هم اگر ناشی از سوء مدیریت نباشد علتی جز شرایط ناپایدار اقتصادی ندارد.
طرحهای مستمری شرکتهای بیمه تنها میتوانند مکمل مستمری باشند نه اینکه جایگزین صندوقهای اجتماعی شوند. از کیفیت خدمات تأمین اجتماعی انتقاد میشود؛ که البته به حق هم هست؛ اما ریشه این مشکلات تا حد زیادی شرایط اقتصادیست نه قانون تأمیناجتماعی نهادها و سازمانهای دولتی هم ارکان نظارتی خاص خود را دارند. پرداختی تأمیناجتماعی در سالهای آینده نیز بصورت سالانه بر اساس شرایط اقتصادی همان سال تعیین میشود که این خود مزیت بزرگی است. گرچه حریف تورم نمیشود اما یک نوع رضایت نسبی ایجاد میکند. نیمی از هیئت امنای تأمیناجتماعی را نیز وزیر رفاه و نیمی دیگر را تشکلهای کارگری انتخاب میکنند.